• صفحه اصلی
  • مفاخر روحانیت استان
  • شیوه نگارشی مقالات
  • اهداف جشنواره علامه بلادی
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
  • English
  • العربی
  • RSS
  • کد خبر : 37تاریخ ثبت : 1393/1/16 15:23:34
    با آیت الله سید عبدالله بلادی آشنا شوید در راستای معرفی روحانیون فاخر استان بوشهر

    با آیت الله سید عبدالله بلادی آشنا شوید

    آیت الله سید عبدالله بلادی در نجف پا به زندگی می گذارد.9 سال اول عمر را در این شهر مذهبی و مرکز مهم علمی شیعه به سر می برد و به سال 1300ق به همراه پدر به بوشهر می آید. مقدمات تحصیل صرف و نحو را نزد شیخ اسماعیل آل جبار فرا می گیرد.

    یت الله سید عبدالله بلادی در نجف پا به زندگی می گذارد.9 سال اول عمر را در این شهر مذهبی و مرکز مهم علمی شیعه به سر می برد و به سال 1300ق به همراه پدر به بوشهر می آید. مقدمات تحصیل صرف و نحو را نزد شیخ اسماعیل آل جبار فرا می گیرد... علوم ریاضی، نجوم، طب و زبان انگلیسی را فرا می گیرد. به سال 1311ق به مدت سه سال برای اشتغال به تحصیل به نجف می رود و در سال 1314ق بار دیگر به بوشهر معاودت می نماید و از آنجا به شیراز می رود. از سال 1324ق قدرت استنباط احکام شرعی و ملکه اجتهاد در او ظاهر گشت و از بعضی مراجع به اخذ اجازه نایل آمد. آقای بلادی دو سال بعد از اعلام مشروطیت از نجف به ایران بر میگردد. سال 1326ق با استقرار در بوشهر به کار تالیف کتب و نوشتن مقالات مشغول می شود.   آیت الله بلادی در سال 1331ش در بوشهر دار فانی را وداع گفت.»‏


    آثار داستانی: داستان بلند«درویش و مسافر» - 1326
    در کنار رمان های تاریخی و عشقی منتشر شده در آن سال ها که باب ذوق مردم بود داستانی اخلاقی و سیاسی توسط آیت الله سید عبدالله بلادی به نام « درویش و مسافر» در سال 1326ش نوشته شد. متاسفانه این داستان در آن سالها منتشر نشده بود. شاید سانسور شدید و مسائل مهمی همچون مرجعیت دینی جنوب ایران که به عهده آیت الله بلادی بود این فرصت را پیش نیاورده بود که داستان مذکور از سوی ایشان منتشر شود.
    « درویش و مسافر» شرح دوستی راوی و درویشی است که در نخستین دیدار، درویش به طور مرتب این ذکر را با آهنگ، زیر لب زمزمه می کند (هر چی دیدی هیچی مگو، منم دیدم هیچی نمیگم، حق می بینه، به من و تو چه! ). این لحن سوزناک باعث انقلابی در روح راوی می شود و او را ترغیب می کند به جستجوی درویش    بر آید. یافتن درویش و دوستی این دو ماجراهایی را به همراه دارد که در ادامه، راوی برای درک فضیلت های درویش ناچار می شود به دنبال او به خارج کشور سفر کند و در آنجا هموطنانی را می بیند که برای فرار از ظلم و ستم حکومت تن به مهاجرت داده اند و زندگی سختی را تحمل می کنند.


    آیت الله بلادی در این داستان نظرات سیاسی، اخلاقی و احساسات شخصی خود را از زبان درویش بیان می کند. این داستان بیشتر مکالمه ای دو طرفه بین درویش و راوی، به همراه شرح چگونگی ملاقات های آنهاست. شخصیت پردازی و توصیف موقعیت ها نشان می دهد آیت الله بلادی به خوبی با داستان و عناصر داستان به شیوه غربی آشنا بوده است. نیت از نوشتن داستان «درویش و مسافر» پندهای اخلاقی و نظرات سیاسی در مبارزه با رژیم پهلوی است. راه حل هایی که برای اصلاح امور مملکت در ذهن نویسنده وجود دارد از زبان   شخصیت های داستان بیان می شود.


    نثر «درویش و مسافر» نثری ساده و بدون پیرایه های رایج در رمان های اخلاقی آن دوره است؛ هر چند که از واژه ها و اصطلاحاتی استفاده شده که امروزه کمتر در نثر فارسی شاهد آنها هستیم.
    «ناگاه در اثنا راه، درویشی را دیدم با هیبت متشرعانه و محاسنی متوسط، عصایی در دست دارد و در آن باران متقاطر با کمال سکینه و وقار و طمأنینه حرکت و مشی می کند. و زبان او مشغول به ذکری است لطیف که من با آن سرعت و عجله که در خط مشی خود برای سرعت عبور و وصول به مقصود داشتم، ناچار برای استماع ذکر آن درویش قدری آهسته حرکت کردم و در آن حال کاملاً حواس خود را متوجه استماع آن ذکر کردم. شنیدم با آهنگی گیرند و دلنشین می گوید: هر چی دیدی هیچی مگو، منم دیدم هیچی نمی گم، حق می بینه، به من و تو چه!


    از شنیدن این ذکر و نظر کردن در وجنات آن درویش حقیقتاً حالت غریبی در من پیدا شد. یقین کردم این درویش یک سلسله امور مدهشه ای را دیده است که از آن افسرده شده و می ترسد بیان مشهودات خود را بنماید.

    اخبار مرتبط
      کلمات کلیدی
      ثبت دیدگاه